English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (665 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
Other Matches
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
ingenuity U امادگی برای اختراع
accessibility U امادگی برای پذیرایی
distensibility U امادگی برای بادکردن
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
ready solubility in water U امادگی برای زودحل شدن دراب
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
inseparability U عدم امادگی برای جدا شدن
communicativeness U امادگی برای رساندن خبر پرگویی
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
impressionability U امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
insuperability U عدم امادگی برای از میان برداشتن
inerrability U معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
operating level U سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
impulsiveness U امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility U عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
vitrescence U امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
condensability U قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
answer U : پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
answers U : پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
return a negative U پاسخ منفی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
contractibility U قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
auto U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
autos U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
inquiries U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiry U کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
voices U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
voice U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
auto U امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
autos U امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
dial in modem U مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
sense switch U سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
looped U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
lawn sprinkler U برای چمن اب دادن
predispostion U امادگی
readiness U امادگی
covers U امادگی
coverings U امادگی
penchant U امادگی
cover U امادگی
proneness U امادگی
preparation U امادگی
kelter or kilter U امادگی
preparations U امادگی
form U امادگی
susceptibility U امادگی
formed U امادگی
forms U امادگی
conditioning U امادگی
preparedness U امادگی
kelter U امادگی
disposition U امادگی
tautness U امادگی
qualification U امادگی
microsoft U واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
to make amends for something U کفاره دادن برای چیزی
to atone for something U کفاره دادن برای چیزی
time U وقت قرار دادن برای
times U وقت قرار دادن برای
sancify U برای امرمقدسی تخصیص دادن
smoothing or smoothed varnish U لاک برای جلا دادن
timed U وقت قرار دادن برای
phew U برای نشان دادن بیزاری
phew U برای نشان دادن بی تابی
hotter U امادگی کامل
hot U امادگی کامل
preparatory interval U دوره امادگی
reconditioning U تجدید امادگی
law of readiness U قانون امادگی
erg U 2- امادگی ذاتی
third degree of readiness U امادگی درجه سه
second degree of readiness U امادگی درجه دو
indisposition U عدم امادگی
work out U تمرین امادگی
readiness U امادگی رزمی
training camp U اردوی امادگی
physical fitness U امادگی جسمانی
hottest U امادگی کامل
condition of readiness U شرایط امادگی
state of alert U وضعیت امادگی
peripheral U دوره امادگی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
indispositions U عدم امادگی
peak up U در اوج امادگی
unreadiness U عدم امادگی
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
combat readiness U امادگی رزمی
liability to disease U تعهد امادگی
medical fitness U امادگی پزشکی
operational readiness U امادگی عملیاتی
vigilance U امادگی چالاکی
reading readiness U امادگی خواندن
indisposedness U عدم امادگی
availability U زمان امادگی
insusceptibility U عدم امادگی
half way houses U خانههای امادگی
to empower somebody to do something U اختیار دادن به کسی برای کاری
authorize U اجازه دادن برای انجام کاری
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
to bleed for one's country U برای میهن خود خون دادن
put someone in the picture <idiom> U شرایط را شرح دادن برای کسی
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
authorising U اجازه دادن برای انجام کاری
authorizes U اجازه دادن برای انجام کاری
garden engine U اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
to have done U برای کسی [دیگر] انجام دادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com